اولین داستان کوتاه من....
یه روز......
رفتم مدرسه.......
تانکم و وسایلم رو نمی دونم کجا بود...
از ملعمم صحبت کردم ببینم تانک ووسایلم کجاست.....
یهو
یهو یه پیامک اومد....
دادم هاپو رد کرد......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
یه روز......
رفتم مدرسه.......
تانکم و وسایلم رو نمی دونم کجا بود...
از ملعمم صحبت کردم ببینم تانک ووسایلم کجاست.....
یهو
یهو یه پیامک اومد....
دادم هاپو رد کرد......