اشنایی با چاله و......
از دومین سالگرد تولدم تقریبا کار مامانی شروع شد...... بله تقریبا از دومین سالگرد تولدم بود که... مامانی تمام فوت وفنی رو که توی کتابها خونده بود واز نت اطالاعات جمع اوری کرده برای ترک پوشک من,به کار گرفت....بلکه اتفاقی بیفته ومن از پوشک دل بکنم.... ولی...... ولی......هییییییییییچ فایده ای نداشت..... ومن همچنان ترجیح میدادم با پوشک به امورات مهندسی خودم بپردازم..... وباز طبق همون مطالعاتی که عرض کردم خدمتتون, مامانی نباید به من سخت می گرفت وبرای چند هفته ای منو رها می کرد به حال خودم وباز دوباره.... وباز بی فایده..... انگار از دستشویی فرنگی وحشت داشتم .... حتی وقتی طبق توصیه ی کتاب ,م...