زمستان بامزه ی پاییزی بهاری.....
الان که تابستان زیبا وشیرین وگـــــــــــرم
در ایران عزیز جاری است
در اینجا،سرزمین گل های جاکاراندا،در جنوب آفریقا،
فصل زمستان بامزه ای رو داریم تجربه می کنیم
زمستانی که شب های اون،
مثل شب های پاییزی ایران دوستداشتنی
و روزهاش هم
مثل روزهای بهاری ایران دلنشین وخواستنیه...
داشتم می گفتم
شب هــــــــــــــــــــــــــــا
هوا
سرده.....
ولی منو میبینید؟!
مجهـــــــــــــز مجهـــــــــــــــزم
خودم به مامانی کمک کردم
تا این لباس های گرم دولایه رو برام بدوزه
به خاطر همین کمک های من،
یک ماهی زمان برد تا لباس ها آماده بشه...
گاهی توی سالن حسینیه میاییم که کمی گرمتره...
با دوستان کتاب مطالعه می کنیم ونقاشی می کنیم و...
ولی تمام اینها 3 یا 4 دقیقه بیشتر طول نمی کشه...
شیرجه به طرف حیاط و هوای سرد و وسایل آهنی یخ
خلبانی هواپیما رو خیلی دوست دارم
همش هم می گم دارم میرم ایران....
البته قبل از پرواز
همیشه به مامانی می گم برو پشت هواپیما
ببین چراغ های آب رنگ عقب روشن شده یا نه!
مامانی هم همیشه می گه روشنه خلبان...
بعد من می گم برو کنار دود میاد می خوام هواپیما رو روشن کنم.....
مامانی تا ده قدم از هواپیما دور نشه،داد وبیداد من برای دور شدن از دود ادامه داره....
عاشق سرسره معکوسم....
روزهای بهاری فرصت خیلی خوبی هست برای گردش.....
آسمان آبی ،بی نظیره....
پیش به سوی قایق تفریحی.....
تو فکرم ...!
روندن یه هواپیما راحتتــــــــــره
یا روندن این قایق تفریحی.....