محمدصالح عزبزمحمدصالح عزبز، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

کوچک وشادمانه...صالح خوب خانه....

دعوت بــــــــــــه هـــــــوا خـــــــــــــــــــوری....

1393/12/16 18:17
349 بازدید
اشتراک گذاری

مدتی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

 

که زمزمه هایـــــــــــــی

 

از مامانی وباباجون می شنیدم

 

.

.

.

 

 

 

 

مدتی بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود

که زمزمه هایی از مامانی وباباجون می شنیدم

مبنی بر بلند شدن موهای من

وعرق کردن بسیار حین خواب وبازی..

 

ولـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

هر بــــــــــــــــــــار

این موضوع با من مطرح می شـــــــــــــد

ســـــــــــــــــــــاز مخالف من هم شروع می شد

 

مو هام....

 

 

موهام...

 

 

موهام...

 

با توضیحات بیشتر مامانی

واصرار بابایی نتیجه نهایی این بود...

موهام...

 

 

موهام..

 

خلاصـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

اوضاع همین جوری بـــــــــــود

وهــــــــــــــــیچ اتفاق خاصی هم نمی افتاد

تــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا اینکه یه روز...

یه روز عصر که از شدت فعالیت وخستگی

 کم کم چشم هام  داشت گرم می شد

.

.

.

(البته در خانه،این تصویر نمادین است...)

موهام....

 

مامانی پیش خودش فکر کرد

که بهتره از این فرصت نهایت استفاده رو بکنه

چون مدتها  منتظر بود

که من مست خواب عصر گاهان بشم

تا بتونه مقدمات هواخوری کله ی بنده رو فراهم کنه

ولی انرژی بالای من

مانع از همچین فرصتی می شد...

.

.

.

و من خــــــــــــوابیـــــدم

.

.

.

 در خواب خوش خودم 

به پادشاه هفتم رسیدم

داشتم باهاش دست می دادم وخوش وبش می کردم

.

.

.

همون مــــــــــــــــــــــــــوقـــــــــــــع بود

که مامانی هم دست به قیچی شده بود.....

...

...

...

هیچی دیگه الان این شکلیم

موهام....

و

بسیار

خوشحالم

موها....

 

پسندها (2)

نظرات (6)

خاله انسیه
17 اسفند 93 9:50
یعنی می خوایی بگی مامی جونت موهاتو تو خواب کوتاه کرده اونم به این قشنگی بابا ایول داره این مامانی تو
محمدصالح جون،گُلِ گُلا
پاسخ
بـــــــــــــــله دیگه خاله جون... توی خواب موهام اصلاح شده والــــــــــــبته از روبرو نمای بسیـــــــــــــــــــار خوبی داره... واین گل تقدیم به ریحانه ی عزیز..
مامان محمد صدرا
19 اسفند 93 10:06
سلام اول بگم من این خاله انسیه رو نمیشناسم عایا ؟ دوم هم بگم عجب جرئتی داری دختر!!!!!!! اگه بی ریخت میشد چی؟؟؟؟؟؟؟ از پشت موهاش هم عکس بذار اگه راست میگی! من هنوز جرئت ندارم 4 تا شیوید دختر رو بدم دست آرایشگر چه برسه خودم کوتاه کنم ! ولی خوب زدی ها ! آورین
محمدصالح جون،گُلِ گُلا
پاسخ
سلام عزیز، فکر کنم شما میشناسی خاله انسیه رو، جرئت نمی خواد...فقط همینکه بابا جون بهم تضمین داده بود کار رو تموم کنم مسئولیت بقیه ش با خودش،برام کافی بود..... موقعیتش پیش بیاد عکس پس کله رو هم میذارم البته اون هم باز دورنماش خوبه. اگه زوم کنه کسی، متوجه عمق حقیقت میشه... بهرحال تجربه ی خوب وشیرینی بود...
مامان محمد صدرا
19 اسفند 93 10:10
بالاخره اونی که میخواستم ببینمش بهم اس داد ! نوروز که شد خانوادگی میریم خونه شون ان شالله رفیق شفیق خواهرمون هم شوهر کرد و خواهرمون مثل همون چیزی که انتظار میرفت با کم محلی های دوستش کمی افسرده شده ولی خیلی رابطه اش با ما خواهر و برادرهاش خوب شده !الحمدللله
محمدصالح جون،گُلِ گُلا
پاسخ
به به چه خبرهای خوشی..... خیلی خوشحالم از این همه خبرهای خوب... حالا اون بنده خدا عید خونه هست؟برنامه ریختی خانوادگی کردی؟ آخی نی نی شون همون روزها به دنیا میاد انگار.... بازهم بسیار خوش حـــــــــــــــــــالم
محمدصدرا
19 اسفند 93 15:08
نه بابا برنامه ريختيه چي!!! تنهايي برنامه ريختم... مي کشمششششش مگه ني ني داره؟؟؟؟؟ چرا اين دختر نخود تو دهنش خيس ميخوره و من خبر بارداريم رو اول به اون ميدم؟؟؟؟
محمدصالح جون،گُلِ گُلا
پاسخ
ماه ها قبل که گفته بود بارداره وبهار به دنیا میاد دقیقا یادم نیست گفت چه ماهی،فکر می کنم گفت فروردین...
مامان
24 اسفند 93 9:16
زهرا... اخرفروردین به دنیا میاد!
محمدصالح جون،گُلِ گُلا
پاسخ
به به چه خبر خوشی....قدم آبجی کوچیکه مبارک
مریم مامان یسنا
9 فروردین 94 0:17
سلام سال نو مبارک آفرین به مامانی، مبارک باشه محمد صالح جون ببخشید من این روزها درگیرم، از یه هفته قبل عید جوگیر شدم و یسنا رو از پوشک گرفتم،روزهای سختی رو میگذرونیم البته خوشبختانه موفقیت آمیز بود و درتلاش برای ترک کامل(هنوز شبها پوشک میشه)، ایشالله سر فرصت میام و بقیه پست های وبلاگ رو میخونم
محمدصالح جون،گُلِ گُلا
پاسخ
سلام عزیزم،باریکلا باریکلا چه خبر خوشی،موفقیتتون رو تبریک می گم،گام خیلی بلندی را با موفقیت برداشتید،امیدوارم سال خوبی داشته باشید وباانرژی مضاعفی این پروسه رو به پایان برسونید.....