د ر قلمــــــــــــــــــــرو "رابرت"....
چند شب پیش باران شدیدی در حال باریدن بود بسیار شدید با رعد وبرق های فوق العاده قوی بطوریکه با هر رعد وبرق کل زمین وزمان برای چند ثانیه مثل روز روشن روشن می شد.... اون شب من برای اولین بار در عمر شریف و بابرکتم ساعت 9 شب خوابم رفت روی تختم با خیال راحت خوابیده بودم مامانی تقریبا خیالش از بابت من راحت بود که از اون همه رعد وبرق وصداهای فوق قوی نمیترسم چون توی این دوسالی که از ورودمن، وروجک شاه اول، به قلمرو "رابرت "می گذره تا حالا سابقه ای از ترسیدن من از صداهای بلند رعد وبرق واز خ...